کد مطلب:314586 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

یا اباالفضل مسلمانها...
جناب آقای سید عطاء الله احمدی اصفهانی كه قبلا هم از ایشان كرامت نقل كرده ایم از جناب آقای واحدی نقل كرد:

7. در نزدیكی اصفهان شبی وارد قهوه خانه ای شدم. دیدم آن جا یك گوسفند بسته اند. به صاحب قهوه خانه گفتم: این گوسفند را چرا بسته ای؟ گفت: این نذر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام است. به او گفتم: تو كه مسیحی هستی، با اباالفضل مسلمان ها چه كار داری؟

گفت: آقا من را از مرگ نجات داده است.

شبی بسیار سرد بود و آن شب برف زیادی هم آمده بود. از قهوه خانه بیرون آمدم. چند قدمی كه رفتم دیدم یك گرگ گرسنه به من حمله كرد. من از خود دفاع می كردم و گرگ هم مرتب به من برف می پاشید تا مرا خسته كند. هیچ راه خلاصی از دست گرگ نداشتم. یك مرتبه صدا زدم: یا اباالفضل مسلمان ها، به فریادم برس. یك مرتبه دیدم یك آقایی سوار بر اسب مقابلم نمایان شد. تا آن گرگ چشمش به او افتاد سرش را پائین



[ صفحه 576]



انداخت و رفت. من از آن وقت تا به حال در هر شب تاسوعا یك گوسفند برای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام نذر می كنم و تمام زندگی ام و ادامه حیاتم مدیون عنایات آن بزرگوار هستم.